●دلتنگی بد دردی است

امانت را میبرد

خرخره ات را میجود

مانند کنه خونت را میمکد

تو از درون کم میشوی

ذره ذره آب میشوی

همه میبینند جز آن کس که باید ببیند

دنیا همیشه همینگونه بود

موسی پیغمبر بود اما جوانک قصاب نزد خدایش عزیزتر

جهان تا هست بر همین منوال میچرخد

میدانی, من گالیله را باور دارم

زمین گرد است

شعرهایم زمانی, جایی, به دستش میرسد

میخواند و قلپ قلپ از قهوه نامرغوبش میخورد,

پوزخندی گوشه لبش جا خشک میکند,

کتاب را گوشه ای پرت میکند و به ادامه چرت پاییزیش میرسد

اما همین برای من موهبت است

معجزه است

پس من اینجا, پشت میز نسکافه ای رنگم مینشینم,

دست هایم را در هم گره میزنم

به عکس شش ماهگی ام خیره میمانم و

منتظر خبری از تو میشوم...


#گاه_نوشتهایم

قفلی:) 🍁