صدای نم نم بارون با تیک تاک ساعتم مسابقه گذاشته, میخوان ببینن کدومشون زودتر میتونه اشک منو دربیاره...

بارون که این روزا برام بیرحمتر از هر کسیه, بارونی که کم کم داره خاطراتمونو میشوره و میبره

ساعتی که بهم یادآوری میکنه این لحظه ها کنار من نیستی, که بدون تو روزمو میگذرونم

میدونی وقتی طاقتم طاق بشه چی میشه؟

کفر میگم, از بارون متنفر میشم, تک تک ساعتای دور و برمو میشکونم, خودمو تو اتاقم حبس میکنم و میرم زیر پتو... بعدش اگه بارون نتونه خاطره هامونو بشوره, خودم این قدر گریه میکنم که تو هم با خاطراتمون از ذهنم محو شی!


کجا باید برم یه دنیا خاطرت تورو یادم نیاره 💔