۳ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

خسته م➰

صدای نم نم بارون با تیک تاک ساعتم مسابقه گذاشته, میخوان ببینن کدومشون زودتر میتونه اشک منو دربیاره...

بارون که این روزا برام بیرحمتر از هر کسیه, بارونی که کم کم داره خاطراتمونو میشوره و میبره

ساعتی که بهم یادآوری میکنه این لحظه ها کنار من نیستی, که بدون تو روزمو میگذرونم

میدونی وقتی طاقتم طاق بشه چی میشه؟

کفر میگم, از بارون متنفر میشم, تک تک ساعتای دور و برمو میشکونم, خودمو تو اتاقم حبس میکنم و میرم زیر پتو... بعدش اگه بارون نتونه خاطره هامونو بشوره, خودم این قدر گریه میکنم که تو هم با خاطراتمون از ذهنم محو شی!


کجا باید برم یه دنیا خاطرت تورو یادم نیاره 💔

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • Kimia Kaviani
    • چهارشنبه ۱۶ آبان ۹۷
    • ۱۲:۵۳

    - دوم شخص مفرد♡

    ●دلتنگی بد دردی است

    امانت را میبرد

    خرخره ات را میجود

    مانند کنه خونت را میمکد

    تو از درون کم میشوی

    ذره ذره آب میشوی

    همه میبینند جز آن کس که باید ببیند

    دنیا همیشه همینگونه بود

    موسی پیغمبر بود اما جوانک قصاب نزد خدایش عزیزتر

    جهان تا هست بر همین منوال میچرخد

    میدانی, من گالیله را باور دارم

    زمین گرد است

    شعرهایم زمانی, جایی, به دستش میرسد

    میخواند و قلپ قلپ از قهوه نامرغوبش میخورد,

    پوزخندی گوشه لبش جا خشک میکند,

    کتاب را گوشه ای پرت میکند و به ادامه چرت پاییزیش میرسد

    اما همین برای من موهبت است

    معجزه است

    پس من اینجا, پشت میز نسکافه ای رنگم مینشینم,

    دست هایم را در هم گره میزنم

    به عکس شش ماهگی ام خیره میمانم و

    منتظر خبری از تو میشوم...


    #گاه_نوشتهایم

    قفلی:) 🍁

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • Kimia Kaviani
    • دوشنبه ۷ آبان ۹۷
    • ۲۰:۱۴

    پوزش میطلبم!😐

    قبل از سلام و احوالپرسی و این جور تعارفا باید یه عذرخواهی جانانه اول از خودم بعد از شما بکنم😑

    قولیو که تیر به خودم دادم شکستم و این قدر تو درسا و کتابا و جزوه های رنگارنگ فرو رفتم که نوشتنو کلا گذاشتم کنار..

    هی هرروز میگفتم الآن میرم مینویسم باز امروز میشد فردا و فردا هم میشد شنبه😐 و این شنبه ی مبارک نیز هیچگاه نمی آمد😭

    شدیداً لهم عزیزان, برام دعا کنین زودتر به تنظیمات کارخونه برگردم:|||

    دوستون دارم ززززززززززییییییییییاااااااااادددددددددد🖇😍♥


    پی عکس١: از همین حالا استارت زدم واسه دوره کردن, اگر خدا یاری کند

    ٢: خطمو بزاری زیر آفتاب بندری میرقصه😕 ایراد نگیرین, مرسی اه💙💙😒

    ٣: یه جوری عاشق مدرسه شدم این روزا مامانم شک کرده که این من, منم {چی گفتم اصن:\}


    هم اکنون نیازمند دعاهای رنگارنگتان هستم 😌 بهره مندم سازید

    بوس بوس💋 (تیکه کلامم شده این لنتی😂😂)

  • ۰
  • نظرات [ ۲ ]
    • Kimia Kaviani
    • يكشنبه ۶ آبان ۹۷
    • ۲۲:۰۹
    دوست داشتن کسی که شما را دوست ندارد
    مثل بغل کردن کاکتوس است
    هرچه بیشتر اصرار کنید و محکمتر او را در
    بغل بگیرید، بیشتر آسیب خواهید دید :))) 🌵