غیبت 😐

باید به عرضتون برسونم بنده این چند روزیو که قراره در کتابا غرق شم و در تحریم وای فای به سَر ببرم، هیچ دسترسی ای به وبلاگ عزیز نخواهم داشت و به طور مطلق زندگی به سبک دوران عصر حجرو در پیش میگیرم... بسی سخت و طاقت فرسا است ولی چه چاره جز تحمل 😑 نیومده دارم میرم 😹 الآنم بیشتر از این دستم به نوشتن نمیره  چون اگه بخوام بنویسم فقط از هومئوستازی و فناوری های نوین براتون میگم ولی چون میدونم علاقه ای به زیست ندارین میرم تا در مشکلاتم فرو برم 🌊😂😂

  • ۰
  • نظرات [ ۱ ]
    • Kimia Kaviani
    • يكشنبه ۳۱ تیر ۹۷
    • ۱۶:۱۲

    چــــــــــرا مــــــــــن؟؟؟ :,)


    چرا پشت سر هم برا من بدبختی میاد؟؟؟ چرا آخه...... یهو کشف کردم کتاب زبانمو اصن از کیفم در نیاوردم که هیچ چه برسه بخوام بخونمش 😓 زمانی که یه همچین چیزیو کشف می کنین به هیچ وجه حس زکریا رازی بهتون دست نمیده وقتی الکلو کشف کرد :| بنده الآن به شدت لهم،،، بسیار للللللللللهههههههههه 😑 درک نمی کنین که؛ آخه جای من نیستین که بخواین متوجه بشین 😿 هیچ ایده ای ندارم در این زمان باید از کجا شروع کنم -_-

    آی جاست کَن سِی:

    God gives me strength 🙏🏼😐

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • Kimia Kaviani
    • جمعه ۲۹ تیر ۹۷
    • ۲۳:۵۳

    فرفری موی غزل ساز 〰

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • Kimia Kaviani
    • جمعه ۲۹ تیر ۹۷
    • ۱۴:۳۷

    :))) I'm tired of waiting

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • Kimia Kaviani
    • جمعه ۲۹ تیر ۹۷
    • ۱۴:۲۵

    ❤ Fuckin' Adorable

     

     

     

    چه آدم سرخوشی هستم من /" فردا باید برم امتحان « مجموعه، الگو و دنباله » بدم بعد اینجا رو تختم نشستم دارم پست آپ می کنم و آهنگ گوش میدم 😀

    مرفه بی درد منم بقیه اَدامو در میارن 😂

     

    پی نوشت 1 : مگه میشه تورو دوست نداشت لنتی؟؟؟ ✨ ZAYN

    پی نوشت 2 : دعا کنین امتحانو هشت به بالا شم خواهشاً... مرسی، اَه

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • Kimia Kaviani
    • جمعه ۲۹ تیر ۹۷
    • ۱۴:۱۴

    ...Coming Back

    باورم نمیشه برگشتم، یعنی من واقعاً برگشتم؟؟؟ 😐 بعد از اون یه سالی که وبلاگ نویسی رو ول کردم خیلی فشار به هم وارد شد ( اِن قد فشارا زیاد بود از جمله فشار مالی که شرمندۀ زن و بچه شدم 😅 ) کلاً نوشتن یه حس خوبی داره... اینکه بنویسی بعد بدونی یک یا چن نفر نوشته هاتو می خونن دور از جون مثه خری میشی که بهش تیتاب دادن :||| یه سالی از اون روز میگذره،،، از اون روزی که به خودم گفتم نوشتن چه فایده ای داره وقتی کسی که باید بخونه نمیخونه...! اما بنده سخت در اشتباه بودم چون یکی همچون من اگر ننویسد پودر می شود؛ پودر X_X از اون دسته آدمایی هم نیستم که به حرف بقیه توجه کنم وقتی بهم میگن : وبلاگ داری؟ وبلاگ نویسی که مال عهد قاجار السلطنه ست، خزبازی در نیار دیگه 😒 کلاً حرف بقیه اهمیتی برام نداره نمیدونم چرا ولی از وقتی یادم میاد همینجوری بودم :) جدیداً تلگرام و اینستا هم دیلیت اکانت کردم به این پناهگاه امن برگشتم و دوباره نوشتنو شروع کردم و دردسرهایی هم که قراره بعدش برام درست شه، بماندددددددددددددددددددد ='|

     

    امیدوارم لذت ببرین دیگه، همین ^^

  • ۰
  • نظرات [ ۳ ]
    • Kimia Kaviani
    • جمعه ۲۹ تیر ۹۷
    • ۱۳:۵۴
    دوست داشتن کسی که شما را دوست ندارد
    مثل بغل کردن کاکتوس است
    هرچه بیشتر اصرار کنید و محکمتر او را در
    بغل بگیرید، بیشتر آسیب خواهید دید :))) 🌵